کد مطلب:314961 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

روح مطهر قمر بنی هاشم و دیگر شهدای کربلا از ذاکرین اهل بیت استقبال می کنند
جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی اكبر مهدی پور طی نامه ای به دفتر انتشارات مكتب الحسین (علیه السلام) چنین نوشته اند:

یكی از ذاكرین اهل بیت (علیهم السلام) در تبریز، مرحوم حاج ملاصادق راثی مرز آبادی بود كه به حاج آخوند مشهور بود. در تبریز مرسوم بود كه خطبا و محدثین شب ها جلسه دوستانه داشتند، هر شب در یكی از منازل اهل منبر این جلسه برگزار می شد، وعاظ در آن محفل گرد می آمدند، از فضایل و مناقب اهل بیت (علیهم السلام) سخن می گفتند و در پایان مجلس توسلی جسته، به صورت فردی و یا دسته جمعی عزاداری می كردند.

شبی در منزل یكی از اهل منبر جلسه برگزار می شود. به ذیل عصمت حضرت رقیه متوسل می شوند و مرحوم حاج آخوند روضه می خواند و خیلی گریه می كند.

فرزندش مرحوم حاج میرزا رسول مرزآبادی كه از فضلای قم بود، آن ایام در تبریز بود و در آن مجلس حضور داشت. اواخر شب كه برای تهجد شبانه برمی خیزد می بیند كه پدرش خیلی گریه كرده، از علتش جویا می شود: امتناع می كند، پس از اصرار زیاد به او می گوید: خوابی دیده ام ولی باید قول بدهی تا وقتی من زنده ام به كسی نگویی.

پس از عهد من خوابش را برایم تعریف كرد. بعدها به دو نفر از محدثین و ذاكرین متن خواب خود را می گوید و از آنها می خواهد كه این خواب را پس از



[ صفحه 524]



فوت ایشان برای مردم بازگو كنند. بعد از ارتحال ایشان اهالی محل در مسجد حاج آقا بابا، واقع در محله شتربان اجتماع می كنند كه جنازه مرحوم حاج آخوند از آنجا تشییع شود، می فرماید:

ایها الناس مرحوم حاج آخوند پیش من امانتی دارد و وصیت كرده كه پس از مرگ برای مردم بازگو نمایم و آن امانت این است:

شبی در عالم رویا می بیند كه حدود 27 نفر اسب سوار بین زمین و آسمان به سوی او می آیند، او متوجه می شود كه آنكه جلوتر از همه آنها می آید جناب حبیب بن مظاهر می باشد. جناب حبیب به او می فرماید: آقای حاج آخوند ما به استقبال روح شما آمده ایم، آقا منتظر است. آقا فرموده كه بیایید.

مرحوم حاج آخوند می گوید: من دو تا كار دارم و آن دو دخترم است كه می خواهم آنها را به خانه بخت بفرستم. آیا آقا اجازه می دهند كه این دو كار را انجام دهم؟ سپس بیایم؟

جناب حبیب بن مظاهر می فرماید كه الآن می پرسم، بعد از لحظاتی می آید و می فرماید: آقا موافقت كردند. حاج آخوند می پرسند اگر بعد از انجام این دو كار من بمیرم شما باز به استقبال من می آیید؟ اگر نمی آیید من همین الآن حاضرم.

جناب حبیب می فرمایند: هر كجا، یكی از ذاكرین امام حسین (علیه السلام) بمیرد ما به استقبال روحش می رویم. سپس حاج آخوند می پرسد تعداد شهدای كربلا برای ما 72 نفر گفته شده اما من شما را 27 نفر می بینم.

جناب حبیب می فرماید: برنامه ما این است كه هر ذاكری روضه هر شهیدی را خوانده باشد، به استقبال او می آید و شما در طول برنامه های منبر و عزاداری های خود فقط روضه ماها را خوانده ای.

مرحوم حاج آخوند از آن روز به بعد تلاش می كرد كه در مجالس نام همه



[ صفحه 525]



شهدای كربلا را بر زبان می آورد و روضه همه آنها در مجالس خود، به ویژه در دهه عاشورا بخواند.

این مطلب را مرحوم ناظم آقا به تفصیل بیان می كند، مردم گریه می كنند، بعد از چند دقیقه مرحوم حاج میرزا اسماعیل سرخابی وارد می شود و می گوید: ایها الناس مرحوم حاج آخوند امانتی در نزد من دارد كه وصیت كرده پس از مرگش برای شما بازگو كنم. آنگاه شروع می كند، همین واقعه را به تفصیل بیان می كند.

من نخست این مطلب را از خطیب توانا حضرت حجةالاسلام جناب آقای وحدت شنیدم، ایشان در مراسم تشییع مرحوم حاج آخوند حضور داشت. در مسجد حاج آقا بابا آن را از مرحوم حاج میرزا اسماعیل سرخابی و حاج سید محمد ناظم آقا استماع كرده بود، سپس از مرحوم آقای میرزا رسول مرزآبادی - پسر حاج آخوند - نیز شنیده بود.

چند سال قبل در فصل تابستان برای دیدار والدین به تبریز رفته بودم و مرحوم ناظم آقا در قید حیات بود و بیش از یكصد سال از عمرش می گذشت. به خدمت ایشان رسیدم، از ایشان استفسار نمودم ایشان نیز خلاصه اش را با یك حال و شوری بیان كرد. مرحوم حاج آخوند بعد از این كه دخترانش را به خانه بخت می فرستد مریض می شود و در بستر مرگ می افتد. در آخرین لحظات برمی خیزد و عرض می كند: (صلی الله علیك یا علی) سپس جان به جان آفرین تسلیم می كند.

از ذاكرین و مداحین اهل بیت انتظار می رود كه قدر خود را بدانند و سعی كنند كه رفتار و گفتارشان متناسب با ارباب مهربان و بزرگوارشان سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) باشد.

از شعرای مرثیه سرای نیز انتظار می رود كه سعی كنند در چكامه ای اسامی



[ صفحه 526]



شهدای كربلا را گرد آوردند تا در مجالس مقتضی قرائت شود. خود مداحین شایستگی پیدا كنند كه همه شهدای كربلا در هنگام جان دادن از روحشان استقبال به عمل آورند.